تو محکمه ی قلبم خودتو کردی قاضی / دیدی به حکم دادنت نکردم اعتراضی / اما سوالم اینه آخه چطور تونستی / با رفتنت عزیزم به مرگم بشی راضی
از آدما دلم شکست واسه همیشه / دلم میخواد دعا کنم اما نمیشه / دوسش داشتم دوسش، قد نفس هام / بدون اون نمیتونم من خیلی تنهام
اگه میدونستی چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمی شکستی، گرچه خانه ی شیطان شایسته ی ویرانی ست
مینویسم خاطرات با اشک و آه در شبی غمگین و تاریکو سیاه / مینویسم خاطرات از روی درد تا بدانی دوریت با من چه کرد!